سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر تو به زندگى پشت کرده‏اى و مرگ به تو روى آور است پس چه زود دیدار میسر است . [نهج البلاغه]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» شما او را ندیدید؟

سلام.

خوبی؟.....

خسته ام از جمله (( خوبم و جز دوری تو ملالی نیست. )) خسته ام از نا مه های (( اینجا هوا خوب است و ........ )) و یا  (( خبرت دهم اسماعیل دانشگاه قبول شده ..........))

عادت کرده ایم که بگوئیم منتظریم. عادت کرده ایم بعد از هر صلواتمان بگوئیم ((.....وعجل فرجهم)) یا اینکه بعد از هر نماز دعای فرج را بخوانیم. حتی از روی عادت برای سلامتی آقامون صلوات نذر می کنیم.به نبودنش به نیامدنش و به انتظارمان عادت کرده ایم.

آن قدر در این آخر الزمان در فتنه غرق شده ایم که یادمان رفته مدینه فاضله یعنی چه؟ انگار عادتمان شده که هر روز خبر یک قتل یک تجاوز و یا یک سرقت را بشنویم. مثل اینکه اگر پنجشنبه ها منتظر نباشیم یکی از کارهای روز مره مان را انجام نداده ایم یا فکر می کنیم اگر صبح های جمعه در دعای ندبه شرکت نکنیم از دوستانمان عقب مانده ایم. اصلا بگذارید جور دیگر به موضوع نگاه کنیم.آخرین باری که صبح جمعه از خواب بیدار شدی  و از اینکه او هنوز نیامده بود دلت گرفت و اشک در چشمانت طواف عشق نمود کی بود؟عزیزی می گفت : (( خیلی وقتها منتظریم. منتظر تلفن کسی که دوستش داریم.یا نامه ای که باید می رسیده و نرسیده یا کسی که باید می آمده و دیر کرده.چند بار از این انتظارها برای آن کسی که مدعی انتظارش هستیم داشته ایم؟؟؟؟؟....... یک جای کار می لنگد ........ ))

راست می گفت . یک جای کار می لنگد.غرق شدن در دنیا چیز بدی است آنهم تا حدی که از روی عادت به اموری بپردازیم که از ذات آن امور دور شویم..........

می بینی چقدر در دنیا غرق شده ایم؟ از این روز های روز مرگی و از روز هایی که با دیروز و فردایمان تفاوتی ندارند خسته ام.

چند وقت قبل جایت خالی مهمان آقا امام رضا (ع) بودم. یکی از شبها با حال و هوای عجیبی گیج و منگ تن به سینه دیوار سرد حرم سپردم و چشم به ضریح دوختم.چشمانم همه چیز را به آقا گفتند نیاز نبود زبانم بگوید.جوان کم سن وسالی کنارم نشسته بود و آرام آرام قطرات اشک از آتشفشان قلبش فوران می کرد  یک نفر بلند صلوات می فرستاد. از سمت دیگر ضریح حدود 20 جوان در حالی که هر کدام گل سرخی به دست داشتند منظم و عاشق به سمت ضریح  آرام حرکت می کردند و اینگونه با هم می خواندند: ((یا رضا  من اومدم دعا کنم.......از ته دلم تو رو صدا کنم .......یا رضا  منم دارم در میزنم....... امشب اومدم به تو سر بزنم.........)) با همین نوای دلنشین  به سختی تا نزدیک ضریح آمدند و ایستادند. دست بر سینه و سرشار از حس احترام و چشمانی اشکبار ادامه دادند .(( اومدم امشبو منت بکشم.......چه کنم خیلی خجالت می کشم.......همیشه کرامت از بزرگ تراست........ پیش تو دست پر اومدن خطاست)) همه زائرانی که این صحنه را می دیدند می گریستند. تضرع عاشقان که به پایان رسید گل هایشان را به ضریح آقا هدیه دادند و رو به قبله با هم زمزمه کردند: (( اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن........... )) نمی دانم چرا نام زیبایش گونه هایم را نیلوفری کرد....... دعای فرجشان که تمام شد بر خاستند و با بغضی غریب خواندند (( ابا صالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش.......... نجف رقتی کربلا رفتی یاد ما هم باش........مدینه رفتی به پا بوس قبر پیغمبر- مادرت زهرا............))و دور شدند ولوله عجیبی در جمعیت افتاد حس و حال خوبی بود به نام زیبایش قسم شمیم روح نواز عطر یاس همه فضای حرم را در آنی آکنده کرد همه آنهایی که نزدیک ضریح بودند به وضوح این بو ی بهشتی را حس کردند نا خود آگاه نیم خیز شدم تا دنبالشان بروم و بگویم (( ببخشید شما یک مرد میانسال را ندیدید؟ می گویند نشانش یک خال هاشمی است و یک شال سبز. شنیده ام مانند جدش یتیمان را از محبت سرشار می کند و دست نوازش بر سر آنها می کشد............... ببخشید شما محبوب مرا ندیده اید؟ ))

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( جمعه 86/6/30 :: ساعت 2:36 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]